
مو حنایی 👑 پارت ۱۴

سلام متاسفانه زدم و پارت ۱۳ رو پاک کردم یعنی دستم خورد بزن ادامه
(حنا)
روز ها به سختی میگذشت به لطف عمه خانم دیگ مدرسه نمیرم .
+دخترم چرا آنقدر بکریی
- وای مامان ولم کن حوصله خودم حتی این ب چیزه منظورم حوصله هانیه رو هم ندارم
+ باشه میگم لباسات رو بپوش باید با علی بری بیرون
چشمام گرد شد و بغضم گرفت
- من با اون جایی نمیرم
+ خواهش میکنم اون نامزدته
- با کلی بحث لباسام رو پوشیدم ولی آنقدر جذب بود که حدود ۴ ما از سکس ام گذشته و معلوم میشد که باردارم ولی چاره ای نبود
ـ به به حنا خانم چقدر خوشگل شدی
- دهنت رو ببند علی
ـ آخه آدم با شوهرش این کار و میکنه
باید بگم اون فکری که هانیه کرد زیادی هم بد نبود چون چاره دیگه هم نداشتم اما به هر حال باید باهاش سکس کنم
- بریم دیگه علی
دلم راضی نبود ولی خب
ـ او آیا شما حنا هستید
-اوففف پس کیه ام ؟؟
راه افتادیم هرچند نگم که توی راه هم کلی کنارم وز وز کرد ولی چاره دیگه نیست.
- علی من هوس پیتزا کردم
دیگه باید سمم رو خالی کنم
ـ باشه خوشگلم بریم
(آرمان)
+ آرمان این ام همون پیتزایی که گفتی
نگاهم به اون دختر مو حنایی افتاد
چیئیییییی امکان ندارد اون عوضی کیه پیش مادر بچم
- سلام ببخشید شما پیش این خانم چی کار داری؟
(حنا)
وایییییی اون همون عطر مگه میشه نه...
وای کوچولوی من بابات اینجاس
ـ شما چی کارشی؟؟
تمام امیدوارم خوشتون بیاد لایک و کامنت رو بترکونید