سخت و لذت❤️🩹 معرفی + پارت 𝟏
حمایت کنید دیگه😶💔
سلااامم چطوریدد؟!!
رمان جدید دارممم بریم برا معرفییی👇👇
هرگونه شباهت عکس یا نام با افراد حقیقی کاملا اتفاقی و بدون خواست قبلی است و این داستان هیچ ربطی به واقعیت ندارد✨
شخصیت اصلی زن، نام : یونا
نام خانوادگی : پارک
سن : ۱۷
شغل : مدل مشهور
شخصیت اصلی مرد ، نام : سوبین نام خانوادگی : لی
سن : ۱۷
شغل : دانش آموز
شخصیت دوم، نام : یونجین
نام خانوادگی : هان
سن : ۱۷
شغل : قلدر😊😂
شخصیت منفی نام : یون سو
نام خانوادگی : پارک
سن : ۱۸
شغل : دانش آموز
پارت اول رمان✨:
آن تصادف وحشتناک چند روز بعد پایه دهم یونا اتفاق افتاد!
او سه هفته ی تمام در کما بسر میبرد و در عین حال زخم های بدی بر داشته بود تا دو هفته بعد از بهوش آمدنش از کما باز هم در بیمارستان بستری بود بعد اینکه مرخص شد و آمد خانه خودش خدمتکارش از او مراقبت میکرد اما یونا حالش خوب نمیشد زخم هایش درد داشتند سرش هم بابت ضربهای که خورده بود درد داشت و بیماری قلبی ای که از بچه گی اش داشت بروز پیدا میکرد یونا کلمه ای هم حرف نمی زد چیزی نمی خورد و مجبوری آبی با دارو هایش میخورد بنا بر این نحیف و ضعیف شده بود و با اینکه شبها در تخت خود دراز میکشید ولی حتی یک ثانیه هم نتوانست چشمانش را روی هم بگذارد.
یونا قبل این ماجرا خوابش سه ساعت بود!
در روز دو سه قاشق غذا میخورد و چند کلمه حرف میزد آن زمان هم لاغر و نحیف و شکننده بود اما الان زیر چشمانش گود افتاده بود و چشمانش سرخ سرخ بود رنگش پریده بود و با گچ دیوار یکی شده بود ؛ دستان و صورتش استخوانی و لاغر شده بودند. چندین هفته گذشته بود و کم کم داشت به مدرسه ها نزدیک میشد.....
کاااتتت🎬
____________________________
شرط نمیذارم تا ببینم چقدر حمایت میکنین از رمان🤝🫂✨🌟
دوستون دارم🫀
باییی👩🦯