منحرفان شریف

بپر ادامه که قسمت ۹ رو براتون اوردم 🙃😉

P:10

سلام سلام عشقای خاله مریم با یه پست داغ اومدم پیشتون  

بزن برررررریم 

و اینک گالریم خالی شده است و من باید بروم یکصد عکس دیگر بگیروم 😂

بپر ادامه که این پارت خیلی مهمه !!!! مرسی از حمایت های خوب ❤️ لایک و کامنت فراموش نشه ❤️

اومدم با یه پارت دیگه ، مرسی از حمایت هاتون ‌، امیدوارم این پارت هم حمایت بشه ❤️

ولی قبلش برو به رمان 𝐌𝐲 𝐜𝐡𝐚𝐫𝐦𝐢𝐧𝐠 𝐮𝐧𝐜𝐥𝐞 هم یسر بزن که خوشبحالم می‌کنی 🤩😉

سلام تک پارتی خیلی داغ آوردم براتون 🔥👄 قهوه ی تلخ رو هم به شرط برسونید تا پارت یکش رو بدم ( لطفا تو معرفی نگید داخل اون یکی پست بگید که حصاب بشه ممنون ) 

بزن بریم ادامه 

سلام من زویی لی هستم من از یه خانواده ی خیلی معروف هستم و به تنهایی به  جاهای زیادی سفر کردم ولی برای مدتی در پاریس میخواهم برگردم پیش خانوادم اسم پدرم آندره بورژئا و نام مادرم آدری بورژئا هست ( به این دلیل فامیلشون یکئه چون آندره میشه پسر عموی آدری و باهم فامیل هستند ) و در آخر نام برادر از خود بزرگ ترم نینو هست من برادرم باهم اختلافات زیادی داریم اون بسیار خود خاه و نا پاکه ولی من دختری معصوم و پاک هستم و اما 

مادرم اون به نظر من بهترین و خوش اخلاق ترین مادر دنیاست برخلاف پدرم وی مردی بد اخلاق و زور گو است 

من عکاس هستم و امروز عصر با مدل مدل معروف لوکا کوفین قرار ملاقات برای عکاسی دارم دقیقا ساعت 30 : 6 و الان ساعت 5 است باید برم آماده شم 

داشتم آماده میشدم که طرفای 5 و نیم دیدم پیام اومده گوشیمو باز کردمو دیدم پیام از طرف آقای کوفین بود نوشته بود ( سلام خانم لی میتونید ساعت 6 تشیف بیارید ) 

سریع گوشی رو برداشتم تایپ کردم ( بله حتما الان راه می‌افتم ) 

چون عمارت اون ها دور بود باید از الان راه می افتادم تا به قرار ملاقات به موقع برسم 

سوار ماشین شدم درسته که من برای خودم خدمتکار و راننده های زیادی دارم اما دوست دارم روی پای خودم وایسم. 

از طریق لوکیشن به عمارت بزرگ آقای کوفین رسیدم تا وارت شدم خدمت کار ها به طرفم اومدن و به من خوشامد گویی گفتن یکی از اون خدمت کار ها به سمت من اومد مسله این که اسمش جولیکا بود منو به طرف اتاق آقای لو کا برد برام سوال شده بود که یعنی میخواد تو اتاق ازش عکس بگیرم؟ 

البته چون اونجا منظره اش به باغی بود که اتفاقا ماره خود آقای کوفین بود تعجبی نداره و البته که به احتمال زیاد اتاق بزرگی هم داره 

این سوالات رو از ذهنم بیرون کردمو دیدم جولیکا دری را باز کرد یه نگاه به دورو برم کردم و آقای کوفین رو دیدم با صدایی از جام پریدم ( جولیکا : تنهات ن میذارم قربان ) بعد از اینکه این رو گفت در رو بست که با خودم حس کردم نتنها در رو بست بلکه در رو هم قفل کرد با همین اتفاق دوباره سوالات زیادی در ذهنم پیچید که آقای کوفین گفت : ( بچه ها میگم من لوکارنو با این💙 نشون میدم و زویی رو هم با 💛 این نشون میدم ) 

💙 : خوب خانم لی میشه لطفا روی تخت بنشینید 

💛  : بله آه نه 

💙 : چه اتفاقی افتاده ؟

💛 : عجیبه دوربینم نیست 

یه دفعه دیدم لوکا به سمتم هجوم آورد 

گفت 

💙 اون بدرد نمیخوره بیا با هم حال کنیم 

ترسیدم به عقب رفتم تا ناگهان  خورم به دیوار 

که اون با اشاره ی خیلی جدی بهم گفت لباسام رو دربیارم 

منم همین کار کرد همین طورهم اون 

رسید به شودگرتش کسر 18 سانتی‌ شق کرده بودو ساف شده بود بهم هجوم آورد و وحشیانه مهمه هام رو می‌خورد منم که آه و نالم کل فضا رو پر کرده بود 

اینقدر میمالیدشون که شیر از مه مه هام ریخت بیرون اون یه لیفان برداشتو همه ی شسرمو ریخت تو لیوان گذاشتش رو میز کنار تخت دست از مه مه هام کشیدو رفت سمت کصم ناخداگاه کصم خیص شده بود و اون گفت :

💙 به به میبینم خانومم حال کرده حصابی کصش خیصه. بعد از اینکه اینو گفت رفت شمت کصم گاز های آرومی میگرفت اما بیشتر مک میزد زبونش رو تو کسم می‌چرخند با این که من اولین بارم بود ولی حس خیلی خوبی داشت دیگه داشتم ارضا میشدم که همه ی آبم رو کرد تو دهنش و بعد ریختش تو دهنم 

بعد از 15 دقیقه کصم ول کرد و منو به حالت داگی خوابوند حس کردم چیزی داره به سمتم میاد که یه دفعه چنان کیرش کرد توم که جیغی کشیدم که فکر کنم تا چهار تا خونه اونورترم رفت 😅

کیرشو توم عقب جلو می‌کرد منم همین طور ناله میکردم 👄

اونقدر این کارو کرد  تا ارضا شد 

نصف آبش رو ریخت تو دهنم و بقیشرو هم کرد تو دهنمو مجبور بودم قورتش بدم 🤢 

بعد از این که حصابی از سواستفاده کرد لباسام بهم داد ولم کرد 

                             پایان 

خوب امید وارم دوست داشته باشید اگه میخواهید قسمت 2 اینم بدم حتما بهم بگید 

شرط پارت بعد 15 ❤️ و 10 💬 

دوست تون دارم بای 🖐🏻

اومدم با پارت ۳ البته خیلی حمایت هاتون کم شده و افت کرده .

ممنون میشم حمایت کنید ، اگر حمایت نشه شاید ادامه ندم 😞

حالا قبل از اینکه بری ادامه مطلب به رمان 𝒎𝒚 𝒔𝒕𝒆𝒑 𝒔𝒊𝒔𝒕𝒆𝒓 توی وبلاگ یه سر بزن 😈

بچه ها😑😑😑😑خیللیییییییییییییییی ممنون واسه پارت قبل تشکر فراوان گفتم ۱۰ لایک ۳۰ تا کردین😇😆😆😅😂ممنونمممم طولانی میکنم عمه پایرو هم حتما بخونین😛

چه زود زود شرطارو میرسونید سپاسگذارم خب میگم پارت بعد رو دوپارتو باهم میدم به شرط اینکه کام ها ۵۰ و لایکا ۸۰ بشه ولی اگه نشد من پارت خودمو میدم🥲🥲😈