اومدمم با پارتت دوممم (((: بشتابید ادامهه (؛

 

 

صدای داد بلندی از پشت در اومد

_؟؟؟:گفتم بگو بیاد!!!!!مگه با تو نیستم.

_مردی با صورت خونی و کبود اومد تو پشت سرش هم مرد قوی هیکل و میمون اومد

 ترسیده توی رختکن قایم شدم نمیدونستم چی در انتظارمه

 اونم با این لباس چشمامو بستم صدای نفسایی رو کنار گوشم حس کردم

 چشمامو باز کردم رئیس شرکت بود از خجالت اب شدم

خواستم چیزی بگم که لبشو روی لبم گذاشت یه لحظه آچمز شدم

 اگه داد بزنم بدبخت میشدم نزنمَم بدبخت میشم...

لبشو برداشت خواستم چیزی بگم که رفت...

لباسامو عوض کردمو رفتم سمت اتاقش.در زدم و وارد شدم...شیشه ها رو مشجر کرد و نزدیکم شد

_رئیس شرکت:چیشده؟

_سوگل:واسه چی اونکارو کردی؟

_رئیس شرکت:کدوم کار؟

_سوگل:تو...تو..

_رئیس شرکت:نکنه بیشتر میخواستی؟آخه مقاومت نکردی!

_سوگل:صد نفر واست میمیرن چرا من؟

_رئیس شرکت:چون...

_انگشت شصتش رو روی لبش کشید و با شیطنت لب زد

_رئیس شرکت:شیرینی!

_سوگل:بی‌حیا!!!!

_از دفترش زدم بیرون تا خونه بهش فحش دادم گوشیم زنگ خورد

 با دیدن اسم روی گوشی به خودم....ترررررسیدم😵

گوشی رو جواب دادم.

_سوگل:الو...آجی من....

_ریحون:فردا برات یه قرار از پیش تعیین شده گذاشتم برو ببین چطوره؟.

_سوگل:راستش...من...اولین..‌

_ریحون:نکنه....تو....!

 

_سوگل:نه منظورم اولین بوسه...

_داشتم باهاش حرف میزدم و از خیابون رد میشدم که یه ماشین از بغل زد بهم و دیگه چیزی نفهمیدم....

پام خیلی درد داشت دستمو گذاشتم روش که دست سردی روی دستم نشست

 چشمامو باز کردم با دیدن کسی که روی تخت کنارم نشسته بود.... 

..... 

پایان این پارت پارت بعدو امشب تا فردا برای جبران اینکه دیر شد میدم💞✨😻 

شرط 15 لایک و 20 کامنت 🔥 ❤️