منحرفان شریف

منحرفان شریف

توی این وبلاگ کلی رمان و عکس قشنگ براتون میذاریم.

تک پارتی

‌tanha ‌tanha ‌tanha · 1403/06/31 10:28 ·

سلاممممممممم نویسنده جدیدم امیدوارم از رمانم خوشتون بیاد 

 

 

 

✩。:•.─────  ❁ - ❁  ─────.•:。✩

 

 

تو پیست رقص داشتم با جانا میرقصدم که دستشو رسوند به آلتم و فشاری ریزی بهش وارد کرد که خودمو بهش چسبوندم و در گوشش پچ زدم : 

 

بردیا : میدونی ممکنه بلایی سرت بیاد؟!

 

کمی عقب کشید و با چشم های ریز بهم نگاه کرد گفت :

 

جانا: اوهومممم🙄

 

از طرز نگاهش مست شدم و دستشو گرفتم و کشون کشون از جمعیت رد شدیم و رفتیم سمت اتاق 

جانا رو روی تخت انداختم و شروع کردم به در اووردن لباس هام و جانا همونطوری نشسته بود و بهم نگاه می‌کرد و منتظر بود اما لباس هاشو در نیاورد 

میدونستم منتظره خودم برم لباساشو در بیارم برای همین رفتم سمتش و بوسه ریزی رو لب پایینش زدم و شروع کردم به دونه دونه در اووردن لباس های جانا