معرفی رمان+ پارت ۱
بفرما ادامه
نام رمان: عاشق متجاوز 💦
شخصیت ها
آنیا
سن ۱۸
اخلاق: منحرف مغرور مهربون
دامین
سن ۲۰
اخلاق: منحرف سخت گیر زور گو
شخصیت های اصلی اینان
حالا بریم برای پارت ۱
آنیا: امروز امتحان فیزیک داشتیم و خیلی خسته بودم تو راه بکی همش درباره گند زدن به امتحانش میگفت
بالاخره رسیدم خونه و رفتم تو اتاقم
لباس مدرسه رو در آوردم و به جاش لباس راحتی پوشیدم
خورمو رو تخت انداختم و میخواستم بخوابم داشت خوابم میبورد که یهو یاد رفتار های دامیان افتادم
این اواخر رفتارش با من خیلی تغییر کرده دیگه بهم زور نمیگه باهام مهربونه ولی یکی از رفتار هاش خیلی عجیبه هرکی بهم زور میگه یا مسخرم میکنه باهاش دعوا میکنه میشه گفت روی من غیرتی شده
ولی وقتی به چشم هاش نگاه میکنم یه جوری میشم انگار که میخواد بهم چیزی بگه
فردا
داشتم از مدرسه برمیگشتم که یهو یکی دستمو گرفت
ترسیده بودم و رفتیم تو یک کوچه خلوت بهش نگاه کردم
اون دامیان بود! ولی چرا گونه هاش گل انداخته بود؟ تو افکارم هزار سوال پیش میومد که دامیان گفت
دامیان: آنیا! چند وقته میخام بهت یک چیزی رو بگم! من...من.. عاشقتم!
آنیا: با حرفش خیلی جا خوردم ولی نمیدونم چرا قلبم تند تند میتپید
صورتامون به هم نزدیک بود که یهو........
| |
خب خب اینم از این پارت
امید وارم خوشتون بیاد
و اینکه پارت بعد منحرفیه💦😀
چون کوتاه بود شرط
۵ لایک ۵ کامنت
البته به جز کامنت های خودم
خداحافظ