چتر دو نفره ☔🌪️

𝔸𝕤𝕒𝕝 𝔸𝕤𝕒𝕝 𝔸𝕤𝕒𝕝 · 1403/01/14 14:09 · خواندن 3 دقیقه

پارت : 4 

________________________________________________

نوبت دختره شد و فهمیدم اسمش مرینت هست. بعد از کلاس سوار ماشینم شدم که مرینت دیدم داشت تاکسی می‌گرفت منم رفتم سمتش و گفتم: میرسونمت 

م: نه ممنون  استاد خودم میرم  مزاحم نمیشم 

آ:  سوار شو میرسونمت 

م : باش 

سوار شد و منم ازش آدرس پرسیدم و راه افتادم و تا آخر مسیر سکوت بود و فقط صدای آهنگ که من گذاشته بودم می آمد .

م: ممنونم استاد 

آ: خواهش بای 

وارد خونه  شد و منم رفتم   بعد از ۳۰ دقیقه وارد خونه خودم شدم و نشستم رو کاناپه  تمام مسیر زیر چشمی دیدش میزدم .

واقعا باورم نمیشد که اون همون دختری باشه که بارها ذهن منو درگیر خودش کرده . صد بار تو ذهنم سوال شده بود که اگه بهش پیشنهاد دوستی بدم قبول میکنه؟؟

واقعا گیج شده بودم با این فکر ها خواب رفتم. 

مرینت : 

خیلی خسته بودم . ملن و آلیا نبودن و استاد منو رسوند. سریع رفتم تو اتام و  موهامو شونه کردم و بعد از عوض کردن لباسم رفتم سراغ نودل خوردن همش تو فکر فلیکس بودم . یعنی بهش پیشنهاد بدم؟؟؟ 

خب اگه بدم چی بهم میگه ؟؟ یعنی قبول می‌کنه ؟؟ 

بعد از تموم شدن نودل رفتم خوابیدم. 

فردا:

از خواب بیدار شدم رفتم لباس پوشیدم و موهامو بافت فرانسوی زدم و یه تینت لب زدم . با آلیا و ملن رفتیم دانشگاه  

وای خدا فلیکس حالا چیکار کنم سلام کنم ای خدا خب مرینت آرامشت حفظ کن 

خیلی حول بودم فقط دعا میکردم جلوش سوتی ندم. 

ف: سلام 

م: ام چیزه سلام 

ف: چند تا سوال و جزوه هست باید بهت بدم بعد از کلاست بیا بگیر 

م: ام آره ولی نه یعنی میام میگیرم . 

ف:باشه 

رفت ای وای خدا کنه این کلاس زود شه . رفتم سر کلاس ولی اصلا حواسم به کلاس نبود . 

استاد: حواستون هست خانم  دوپن چنگ 

م: بله حواسم بود استاد 

استاد : پس بیاید لطفاً این مسئله رو دوباره توضیح بدید 

م: چشم استاد 

حالا چیکار کنم منکه هیچی نفهمیدم . تا خواستم برم زنگ خورد و کلاس تموم شد 

استاد: فردا دوباره توضیح بده 

م: باشه 

دنبال آلیا رفتم کافه دانشگاه 

م: میگم آلیا من حواسم به حرف های استاد نبود برام توضیح میدی؟؟

آ: حواست کجا بود ؟؟

م: اووف حوصله نداشتم 

آ: راستش بخوای منم حواسم نبود هیچی هم نفهمیدم 

م : تو خواست کجا بود؟؟

آ: بیخی بابا 

م: ای وای آلیا  باید برم  پیش فلیکس  ببه کل یادم رفت 

داشتم میرفتم که یهو یکی گفت : خانم دوپن چنگ 

برگشتم  استاد آدرین بود. 

م: سلام

آ: سلام فلیکس این به من داد گفت بدم به تو 

م: ممنون 

چرا فلیکس اینو فرستاده 

آ: خواهش 

رفت . منم باز رفتم تو فکر می‌خوام به فلیکس بگم بهش فکر میکنم . 

باید تکلیف مو میدونستم شاید اونم منو دوست داشته باشه . 

به فلیکس پیام دادم 

م: امروز عصر  ساعت ۵ بیا کافی باهات حرف دارم آدرس .........

ف: باشه 

خب خوبه بهش میگم . رفتم خونه یکم استراحت کردم ساعت ۴:۳۰ آماده شدم 

خیلی استرس داشتم یعنی جوابش چیه 

یه کران پوشیدم و یه دامن کوتاه مشکی هم پوشیدم 

آرایش هم کردم خوشگل شدم .

وارد کافی شدم هنوز نیومده بود یه پنج دقیقه بعد اومد. و نشست 

ف: خب چیکاره داشتین ؟؟

هیچی تو نگاش نبود نگاش سرد بود. 

م: من من 

ف: تو چی راحت باش حرفتو بزن 

م : من به شما علاقه دارم 

ف: ...........

___________________________________

خب به نظرتون فلیکس چی گفت ؟؟ 

لایک و کامنت فراموش نشه