.
خودم اول میگم من شب خوابیدم صب بیدار شدم رفتم دسشویی تو خوابو بیداری دیدم کل شرتم قرمزه گفتم حتما توهم زدم دوباره رفتم خوابیدم بعد اینسری که بیدار شدم کل شلوارم خونی شده بود خوشبختانه تشکم چیزیش نشد ولی خب دیگ اونموقع تو مدرسه بهمون توضیح داده بودن پس رفتم دسشویو پد گزاشتم تمامممم
حالا شما بگید اونایی که خجالت میکشن بیان گفتمانم
و پسرااا شمارو یادم نرفته شما ها از موقعی که به بلوغ رسیدید بگید مثلا تغییر صدا و این چیزا
ووو یه خبر دیگ طلاااا شدمممم مبارکهههههههه
نای نانای نای نانای نا نای نای ( وی درحال قر دادن است لطفا مزاحم نشوید )
کامنتااااا بالای 50 باشه که یه ایده ی باحال دارم
که نمیگم سوپرایزههه
من وسطای زمستون بود یه پنج شنبه بود عصرش هی همراه دستشوییم لک میومد قرمززززززز اهمیت ندادم گفتم شاید مشکلی چیزیه بعدش صبحش دوباره خون میومد دیگه به مامانم گفتمممم و بهم گفت پریود شدی و درباره اش هم اطلاعات داشتم ولی همونننن روز داشتیم حیاط رو یکم تغییرش میدادیم نمیشد برم مغازه پد بگیرم بعدش یکم دستمال کاغذی گذاشتم و مادرم به بابام گفت پریود شدم که قشنگگگگگ آب شدم و بعدش به هر بدبختی بود رفتم گرفتم اومدم🤝😔 روز بعدشک رفتم مدرسه کللللل زنگ اول دوستم فقط داشت نصیحتم میکرد به جای اینکه به درس گوش بده🤝😔 همین دیگهههههههه
sarina :)
2 ماه پیش
فقط دوستت جرر😂
♡Yeganeh♡
1 ماه پیش
نه خودم چیزی از فهمیدم نه اون😂
وای چه خاطره هایی😂
خب من یک شب داخل تابستون بود و من قرار بود تا صبح فیلم ببینم مامان بزرگم هم خونمون بود من قسمت اول فیلم رو گذاشتم و رفتم دسشویی و خب رنگ شرتم اون موقع قرمز بود و من اول حالیم نشد یکم که دقت کردم دیدم بعلهه پریود شدم رفتم پیش مامانم و بهش گفتم اونم بهم نوار داد و بهش گفتم به بابا نگه و الانم فقط مامانم و دوستم میدونن
sarina :)
2 ماه پیش
جالبه
من اردیبهشت هفتم بود یه روز که از مدرسه اومدم رفتم دستشویی و از تو ادرارم 3 تا لخته خیلی خیلی زیر و کوچیک اومد فک کردم چشام خطا دید زده محل نزاشتم واقعیتش یادم رفت به مامانم بگم وگرنه میگفتم.
اقا هیچی سه روز بعد دقیقا یادمه 17 اردیبهشت بود که رفتیم اردو اگه یادت باشه خیلی بارونی بود حالا ما تو بارونا داشتیم والیبال میکردیم دیدم دلم درد میکنه و احساس خالی بودن از ناحیع پایین کردم بعد فکر کردم بخاطر اینکه تو بارون بودم قولنج کردم دوباره محل ندادم موقع ناهار رفتیم دستشوی از قسمت اون شورت نو و صورتی که سال ها منتظر بودم که سایزم بشه رو پوشیده بودم بگذریم شورتو که کشیدم پایین یهو دیدم شورت صورتی خوشگلم تبدیل به یه شرت بنفش رنگ شده همونجا دوزاریم افتاد چون بلاخره هفتم بودم و اگاهی داشتم. هیچی رفتم ناهار خوردمو منتظزر بودم بریم خونه از بسمه استرس داشتم.......... سوار سرویس شدیم و بابام دم در مدرس منتظرم بود سوار شدم و رفتیم خونه که بابامم باهام نمیدونم چرا اومد خونه هیچی هی منطزر بودم بره که تا رفت مامانم گفت برو حموم منم رفتم بعد گفتم مامان یه لحظه بیا گفت چته گفتم مامان من شورتم خونیه گفت چی گفتم فکنم پریود شدم گفت واقعا گفتم اره یعنی از استرس داشت گریم میگرف گفت زود از حموم در بیا الان زنگ میزنم بابا تا نوار بیاره چون مامانم رحمشو در اورده دیگه پریود نمیشه به خاطر همین نوار نداشتیم هیچی از حموم در اومدم رفتم تو اتاق مامانم داشت اموزش ندار میداد من اشتباه فهمیدم فکر کردم باید چسبشو به کصم بچسبونم خلاصه تا سه روز هم نمیدونستن بعد که مامانم فهمید هنوز به این خاطره میخندم 😂😂😂😂🤯🤯🤯
.............................................................................
ببخشید طولانی شد
sarina :)
2 ماه پیش
تا بخونمش شهید شدم 😂
یکتا
2 ماه پیش
منم یه بار برعکس چسبوندم هنوز می سوزه🤣🤣
کلاس پنجم بودم اوایل مهر بود ساعت 1 شب مامان بابام خواب بودن منو ابجیم بیدار بودیم رفتیم دستشویی دیدم بله متاسفانه پریود شدم البته من از قبل یعنی کلاس سوم اینا میدونستم پریود چیه و اینا بعد هیچی دیگه به ابجیم گفتم پریود شدم برام نوار اورد و اغاز بدبختی های دوران پریود😁😔
sarina :)
2 ماه پیش
جغد های شب
اولای مهر بود کلاس پنجم بودم ساعت 12 و نیم شب رفتم دستشویی بعد دیدم که بله پریچد شدم متاسفانه و خب من میدونستم چیه بعد مامان بابام خواب بودن منو خواهرم بیدار بودیم (خواهرم ۸ سال از خودم بزرگتره) اومدم به ابجیم گفتم بعد هیچی دیگه نوار گذاشتم و اغاز بدبختی😁
sarina :)
2 ماه پیش
واقعا اغاز بدبختیهه
خوبه شما میدونستید چیه من مامانم بهم گفت یه قطره خون میریزه و همون بار اولی خیلی بیحال بودن ولی فوقش در بلاگیکس چت میکردم
اقا من کلاس پنجم بودم فصل امتحانات صبح خیلی عادی رفتم مدرسه امتحان دادم ظهر برگشتم خونه ، با داداش بزرگم خونه تنها بودم داداشم هم خواب بود، بعد اقا من هم دیدم اون خوابه گفتم من هم یکم بخوابم خستگیم در شه، رفتم کنار داداشم دراز کشیدم (اتاقم با داداشم مشترکه ) بعد چون بهار بود اونم مشهد که شرق ایرانه و گرم و خشکه...
بعد اقا حس کردم لای پام خیس شد فکر کردم عرقه بعد چون حال نداشتم برم حموم گفتم برم دستشویی یکم اب سرد به پاهام بزنم و بیام لباسم رو عوض کنم رفتم تو دستشویی ، دیدم که واویلااااااااا
شکر خدا راجب پریود میدونستم و زیاد شکه نشدم ولی بازم ترسیدم که الان باید چه خاکی بریزم تو سرم و در نتیجه ی این ترس ناگهانی ، جیغ بنفشی کشیدم که داداشم از خواب پرید با همون حال خواب و بیداری اومده بود پشت در وایساده بود هی میپرسید فاطمه چی شدی؟مارمولک دیدی ؟ سوسکه ؟ خوردی زمین؟ آبجی چی شده ؟خب یه چیزی بگو دیگه.... هی حرص میخورد و منم اینور در مثل ماست وایساده بودم زل زده بودم لباس خونیم 🤭😂😂
هیچی دیگه... لباسامو پوشیدم اومدم بیرون یذره زل زدم بهش سرمو انداختم پایین با صدایی که خودمم نشنیدم حتی گفتم پریود شدم 🥺 یذره با تعجب نگام کرد بعد پقی زد زیر خنده...
حالا این وسط منم هی میزدم به بازوش میگفتم بیشعووووور به چی میخندی مرتیکه؟ بعد دیگه خودشو جمع کرد رفت لباس پوشید خودش رفت برام خرید کرد...🖤
sarina :)
2 ماه پیش
باشد ازین داداش ها چن سالته اون چن سالشه
سايه ماه
2 ماه پیش
واقعا به دادشت گفتی من اگه دادشم بفهمه از خجالت آب میشم میرم زمین
M.A
1 ماه پیش
عه منم مشهدم
منم پارال وسطای بهمن بود از مدرسه اومدم ناهار خوردم درسامو نوشتم ساعت حدود پنج بود که خوابیدم ساعت هشت بود بیدار شدم رفتم دستشویی دیدم دو تا لکه ی کوچیک قرمز رو شرتمه اون موقع مامانم داشت خونه تکونی میکرد مامانم صدا زدم اومد همینکه گفتم گفته مبارکه 😑منم گفتم چیو مبارکه الان باید بگی غم اولتون رو تسلیت عرض میکنم
sarina :)
2 ماه پیش
مبارکهههههههه
اصلا درکتون نمیکنم که چی میگیدددد
چون هنوز نشدم یاح یاح یاحححح😆
گودرتتتتتت دست مااااستتتتت💪🏻💓
sarina :)
2 ماه پیش
عررررررررررررررر خوشبحالت
Arash
2 ماه پیش
منم نشدم « گودرت دست ماست»
MEHRANA
1 ماه پیش
دقیقا 😀
ღGᵣₐy bᵤₜₜₑᵣfₗyღ
1 ماه پیش
پریود نشدین یعنی هنوز به بلوغ نرسیدین یا بدنتون سالم نیست،پس خوشحالی نداره
sarina :)
1 ماه پیش
خودمان میدانیم فقط مشکل اینه که کلن حس بدی داره💔😂